هنوز آنقدر زمان نگذشته که یادمان نباشد اولین باری که نام بیتکوین به گوشمان خورد چه احساسی داشتیم؛ برخی آن را یک «بازی» تکنولوژیک میپنداشتند، برای عدهای گزینهای مشکوک به کلاهبرداری بود و بعضی دیگر نیز با بیتفاوتی از کنار آن میگذشتند و تنها عدهی معدودی بیتکوین را جدی گرفته و با آن همراهی کردند. اینگونه بود که یکی از جذابترین گزینههای سرمایهگذاری جهانی در چند سال اخیر تا حدود زیادی نادیده گرفته شد. احتمالاً این مورد از آن دست موارد سرمایهگذاری است که باید بابت بیتوجهی خود نسبت به آن، در آینده به فرزندانمان جواب پس بدهیم. اما هیچکدام از رویکردهای منفی نتوانست بر مسیر رشد بیتکوین اثر بگذارد. برای این ارز دیجیتال، اقلیتی مشتاق که باورش کرده باشند، کافی بود تا بتواند راه خود را به سوی بازارهای مالی پیدا کند. به مرور زمان، رمزارزهای دیگری نیز شکل گرفتند و به تبع آن، پلتفرمهایی که سعی داشتند برای دارندگان این رمزارزها و مشتاقان جدید این دارایی امکان تبادل را فراهم کنند. اینگونه بود که پلتفرمهای تبادل رمزارز که اصطلاحاً آنها را «صرافی» ارز دیجیتال مینامیم شکل گرفتند.
فعلاً در وضعیت آچمز!
شاید زمانی که شما این مطلب را میخوانید، این مشکل حل شده باشد، اما خوب است بدانید که اتفاقاً این واژهی «صرافی» برای پلتفرمهای تبادل رمزارز حسابی مایهی دردسر شده است. همین واژه احتمالاً سبب شده که در ماههای اخیر، بانک مرکزی گناه افزایش قیمت دلار را بر گردن پلتفرمهای تبادل رمزارز بیندازد و بارها درگاه پرداخت یا حسابهای بانکی این پلتفرمها را مسدود کند، زیرا هم به نام صرافی شناخته میشوند و هم در این بستر، رمزارزی به نام تتر خرید و فروش میشود که ارزشش معادل یک دلار تعریف شده است. تصور بر این است که همانطور که صرافیهای فیزیکی دلار آمریکا و کانادا، یورو، پوند و… را در ازای پرداخت ریال به شما میفروشند، صرافیهای رمزارزی هم ذخیرهای از بیتکوین، اتریوم، تتر و… دارند و در ازای پرداخت ریالی، این ارزهای دیجیتال را از پستو بیرون آورده و به کاربران میفروشند. اما چنین نیست و کاری که پلتفرمهای تبادل رمزارز انجام میدهند، از حیث مدل بیشتر به فعالیت کارگزاریهای بورس شباهت دارد؛ فراهم آوردن بستری که افراد بتوانند رمزارز مد نظر خود را از افرادی که داوطلب فروش آن رمزارز هستند، بخرند. از آنجا که درآمد چنین بسترهایی از کارمزد خرید و فروش افراد تأمین میشود، بالا و پایین رفتن قیمت رمزارزهای مختلف برای آنها سودی ندارد و چیزی که مهم است، رونق داشتن آن بازار و استقبال کاربران، چه در قسمت خرید و چه در بخش فروش است. همانطور که بالا یا پایین رفتن فلان نماد بورسی نه در ید اختیار کارگزاریهاست و نه سهمی در سود آن دارند، پلتفرمهای تبادل رمزارز نیز نه میتوانند روی قیمتها اثرگذار باشند و نه مسیر درآمدیشان به گونهای تعریف شده که چنین اتفاقی بتواند روی این درآمد اثر مثبت بگذارد. البته در زمان نگارش این مطلب، توازن این کسبوکارها بر هم خورده است. بانک مرکزی به بهانهی کنترل نرخ ارز، تا زمان نوشتن این گزارش یک هفته است که درگاههای پرداخت این پلتفرمها را مسدود کرده و هیچ کاربری نمیتواند به حساب خود واریز ریالی انجام دهد. هرچند کاهش نرخ تتر و افزایش مداوم قیمت دلار عملاً ثابت کرده که چنین ادعایی غلط است، اما تا این لحظه محدودیتها رفع نشدهاند. محدودیتی که عملاً این کسبوکارها را ابتر کرده است. زیرا کاربران نمیتوانند واریز ریالی جدیدی به کیف پول خود داشته باشند تا از کاربران دیگر رمزارز مد نظر خود را خریداری کنند. در نتیجه برای دارایی دیجیتال کسانی که علاقهمند به فروش هستند هم خریداری پیدا نمیشود؛ به معنای واقعی کلمه آچمز!
تبادل تنها یک بخش است
در حالی بانک مرکزی ایران هنوز با صرافیهای رمزارزی کنار نیامده و گاه و بیگاه برایشان مشکلاتی را ایجاد میکند که این پلتفرمها تنها بخشی از دنیای مالی مبتنی بر بلاکچین هستند. کاربرد ارزهای دیجیتال تنها به مسئلهی تبادل بر بستر بلاکچین محدود نمیشود و دنیای مالی غیرمتمرکز که تبادل رمزارز بخشی از آن را تشکیل میدهد، اجزای گوناگونی دارد.
بلاکچین و پس از آن دنیای مالی غیرمتمرکز یا دیفای (DeFi) حول یک ایدهی محوری شکل گرفتهاند که به موجب آن برای دسترسی به خدمات مالی، واسطههای سنتی حذف میشوند. در واقع دیفای به مجموعهای از برنامهها و پروتکلهایی گفته میشود که روی بلاکچین ساخته شدهاند و به کاربران اجازه میدهند بدون نیاز به واسطههای سنتی مانند بانکها، به خدمات مالی دسترسی پیدا کنند. این سیستمها به صورت خودکار و بر اساس قراردادهای هوشمند عمل میکنند و شفافیت، امنیت و دسترسی به خدمات مالی را برای همه افزایش میدهند.
ایدهی اصلی این است که هر آنچه در دنیای مالی متمرکز در دسترس است، اعم از وام، سرمایهگذاری، تبادل و… در دنیای مالی غیرمتمرکز نیز در دسترس کاربران قرار گیرد. هرچند همین ایده اصلی در ابتدا دولتها را نگران کرده و به تکاپو انداخته، اما آنها که آشنایی بیشتری با مسیر حرکت تکنولوژی داشتند، دریافتند که به جای مقابله با چیزی که مردم از آن استقبال کردهاند، بهتر است ظرفیتهای آن را شناسایی کرده و سیاستگذاری متناسب و منعطف داشته باشند تا بتوانند از حقوق کاربران بهدرستی محافظت کنند و همزمان از این فرصت درآمدزایی و رشد اقتصادی به سود خود بهره ببرند. هرچند در ایران همان فرصت تبادل نیز با بگیر و ببندهایی همراه است، اما باز هم در این شرایط برخی پلتفرمهایی که تجربه و کاربر بیشتری داشتهاند، مانند نوبیتکس به کاربردهای دیگر دیفای (مانند استیکینگ و ییلدفارمینگ) نیز توجه کرده و ویژگیهایی را به پلتفرم خود افزودهاند تا کاربران بتوانند به وسیلهی روشهایی غیر از تبادل از دارایی دیجیتال خود استفاده کنند و سود به دست آورند.
در واقع در دنیای مالی غیرمتمرکز این شهروندان هستند که با یکدیگر به معامله میپردازند، بدون اینکه یک نهاد برتر بخواهد قواعد خود را بر این معامله تحمیل کند. به عبارتی دیگر، این پلتفرمها مدافع حق بدیهی شهروندان برای سرمایهگذاری روی رمزارزها و دنیای مالی غیرمتمرکز و حفظ ارزش سرمایه از این طریق هستند.
رمزارزها در مسیر رشد
در حالی که فعالان حوزهی رمزارز بارها بر این مسئله تأکید کردهاند که میتوان از ویژگیهای رمزارزها و دنیای مالی غیرمتمرکز برای عبور از تحریمها و بهبود اوضاع اقتصادی بهره برد، اما همچنان سیاستگذاران به دیدهی شک و تردید به این فناوری جدید مینگرند و نهتنها برای رشد و توسعه آن برنامهای ندارند، بلکه برای همان امکاناتی که در کشور وجود دارد، محدودیتهای کوچک و بزرگ قرار میدهند. در مقابل، کشورهای منطقه توجه ویژهای به این حوزه دارند. یکی از منظمترین برنامهها درباره فناوری بلاکچین متعلق به امارات متحدهی عربی است. رویکرد این کشور به مقررات ارزهای دیجیتال، پویا و آیندهنگرانه است و نشاندهندهی بلندپروازی این کشور برای تبدیل شدن به یک مرکز جهانی پیشرو برای داراییهای دیجیتال است. استراتژی بلاکچین امارات به دنبال اجرای ۵۰ درصد از معاملات دولتی روی فناوری بلاکچین است که به معنای تلاش این کشور برای تحول در دنیای دیجیتال است. امارات با ایجاد مرجع تنظیم مقررات داراییهای مجازی دوبی و تدوین قوانین منطبق بر نوآوری و ایجاد مناطق آزاد مالی، شرایطی را فراهم کرده تا این کشور به گزینهی اول کسانی تبدیل شود که ایدههای خلاقانهای در زمینه بلاکچین، رمزارزها و دنیای مالی غیرمتمرکز دارند و به دنبال یک زمین بازی مساعد میگردند.
از سویی دیگر، رویکردهای اخیر ایالات متحده امریکا، بهعنوان قدرت اول اقتصاد جهان که تصمیمهایش بهسادگی میتواند بر روند پیشرفت فناوریهای نوین و اقتصاد سایر کشورها تأثیر مثبت یا منفی بگذارد، با رمزارزها همراهتر از گذشته بوده است. در ژانویهی ۲۰۲۴، ETFهای اسپات بیتکوین در این کشور مجوز دریافت کردند. ETFهای اسپات بیتکوین به زبان ساده، صندوقهای سرمایهگذاریای هستند که به جای سرمایهگذاری مستقیم در داراییهای دیگر مثل سهام یا اوراق قرضه، مستقیماً روی بیتکوین سرمایهگذاری میکنند. سهام این صندوقها قابل معامله در بورس است. قیمت بیتکوین پس از تأیید صندوقها بهسرعت افزایش یافت. کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو (بانک مرکزی امریکا) در سپتامبر ۲۰۲۴، نیز اتفاق مثبت دیگری را برای بیتکوین رقم زد. برای آنکه تأثیر این اتفاق بر بیتکوین را بهتر درک کنید، تصور کنید بانک مرکزی امریکا (فدرال رزرو) یک بانک بزرگ است که به بانکهای دیگر وام میدهد. نرخ بهره، هزینهای است که بانکها برای این وامها میپردازند. وقتی فدرال رزرو نرخ بهره را کاهش میدهد، یعنی هزینهی قرض گرفتن پول برای بانکها ارزانتر میشود. کاهش نرخ بهره، افراد را تشویق به سرمایهگذاری میکند و افزایش نقدینگی را به همراه دارد. این موارد میتواند به سوق پیدا کردن بخشی از این نقدینگی به سوی بازار ارزهای دیجیتال، مانند بیتکوین بینجامد. از طرفی کاهش نرخ بهره، جذابیت دلار را نیز کاهش میدهد و سرمایهگذاران بیشتر ترغیب میشوند روی داراییهایی مانند بیتکوین سرمایهگذاری کنند. در نتیجهی همهی این موارد، برای بیتکوین و داراییهای مشابه آن، افزایش تقاضا رخ میدهد و افزایش قیمت را سبب میشود. در نهایت زمانی که مشخص شد دانلد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحده انتخاب شده، این وعدهی او که گفته بود ایالات متحده را به مرکز ارز دیجیتال جهان تبدیل میکند، باعث افزایش قیمت بیتکوین و قرار گرفتن این رمزارز در مسیر صعودی شد. به تبع بیتکوین، سایر ارزهای دیجیتال نیز در ماههای اخیر وضعیت صعودی داشتهاند. هرچند صعود اخیر بیتکوین و سایر رمزارزها در مقاطعی با سقوط نیز همراه شده، اما رویکردهای ترامپ که نظر مثبتی نسبت به رمزارزها دارد، احتمالاً ادامهی این روند را تقویت خواهد کرد.
مراقبت از فرصتها
با وجود آنکه در ایران هنوز تنظیمگری مناسبی در این حوزه انجام نشده و یکی از تنظیمگران بخشی پرنفوذ حال حاضر این بخش، یعنی بانک مرکزی دیدگاه مثبتی به رمزارزها ندارد، وضعیت اقتصادی در ایران و محدودیتهای تبادل بینالمللی سبب شده تا استقبال مردم از رمزارزها افزایش یابد. بررسیهای بخش خصوصی نشان میدهد که تبادل رمزارزها چیزی در حدود ۱۵ میلیون کاربر دارد و استقبال عموم مردم از این فناوری قابل اعتنا بوده است. همین اشتیاق مردم نیز سبب شد تا پلتفرمهای تبادل رمزارز شکل بگیرند و چنانکه گفته شد، برخی از آنها به مرور زمان دامنهی خدمات خود را گسترش دهند. نکتهی جالب توجه در این میان این است که این پلتفرمها خیلی زود و در حالی که کشورهای پیشرو در منطقه مانند امارات هنوز به این فناوری توجه جدی نداشتند، ایجاد شدند و توانستند با وجود فقدان نظارت از سوی حاکمیت، قواعدی را بر این پلتفرمها حاکم کنند که هم حقوق کاربران رعایت شود و هم امکان کلاهبرداری، پولشویی و تهدیداتی از این دست را به حداقل برسانند. این اتفاق در حالی رخ داده که پلتفرمهای تبادل رمزارز بر لبهی تکنولوژی حرکت میکنند و فناوریهای پیشرفته را به خدمت میگیرند.
تبادل رمزارز یکی از پایهایترین خدمات این حوزه است که بخش خصوصی توانسته با بهرهگیری از دانش متخصصان داخلی آن را توسعه دهد. به دلیل تحریمهای بینالمللی، ایرانیها چند سالی است امکان استفاده از پلتفرمهای معتبر بینالمللی که عضویت در آنها منوط به احراز هویت است، ندارند و در صورت مشخصشدن هویت ایرانی افراد، سرمایهشان بلوکه میشود. بنابراین در نبود پلتفرمهای داخلی که وظیفهی تبادل را انجام میدهند، ایرانیها چارهای ندارند جز اینکه به پلتفرمهای خارجی نامعتبر یا بازارهای زیرزمینی مراجعه کنند که سرمایهشان را در معرض خطر بلوکهشدن یا کلاهبرداری قرار میدهد. به همین دلیل محدودیتهای ایجادشدهی اخیر میتواند به کاربران ایرانی آسیب برساند.
ما در ایران به دلایل مختلف از بسیاری از روندهای فناورانه جا ماندهایم، حوزهی رمزارز اما یکی از معدود حوزههایی است که با استقبال کاربران و ورود بهموقع بخش خصوصی همراه شده و همچنان میتوان با تنظیمگری مناسب، ایران را در ردهی کشورهای پیشرو قرار داد. باید مراقب بود که ناآگاهی و رویکردهای کوتاهمدت، باعث ازدسترفتن فرصت ایجادشده نشود.